پيماني كه مي‌خواست اروپا را جوان كند
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 23
نویسنده : مولوی
اتحاديه اروپا يك اتحاديه اقتصادي ـ سياسي است كه از 27 كشور اروپايي تشكيل شده‌است. منشا اتحاديه اروپا به جامعه اقتصادي اروپا كه سال 1957 با توافق‌نامه رم بين 6 كشور اروپايي شكل گرفت، باز مي‌گردد.

از آن تاريخ با اضافه شدن اعضاي جديد، اتحاديه اروپا بزرگ‌تر شد. در سال 1993، توافق ماستريخت چارچوب قانوني كنوني اتحاديه را پايه‌گذاري كرد.

اتحاديه اروپا سال 1999 واحد پول مشتركي به نام يورو را معرفي كرد كه در 16 كشور جايگزين پول‌هاي ملي شده است.

اتحاديه اروپا براي تكميل‌تر شدن اتحاد خويش، تصويب قانون اساسي واحد را در دستور كار قرار داد كه به‌رغم مخالفت‌هاي اوليه برخي از اعضا در نهايت سال 2009 اين قانون معروف به معاهده ليسبون در سراسر اتحاديه اجرايي شد.

براساس توافقات به عمل آمده در نوامبر 2009 هرمان ون رامپاي، نخست‌وزير بلژيك كه تاكنون چهره شناخته شده‌اي در خارج از مرزهاي اين كشور نبود، در نشست رهبران 27 عضو اتحاديه اروپا به عنوان اولين رئيس اتحاديه اروپا انتخاب شد. كاترين اشتون انگليسي نيز مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا معرفي شد. اروپايي‌ها با تعيين چنين سمت‌هايي بر اين ادعا بودند كه گامي مهم براي تحقق اهداف جهاني اتحاديه برداشته‌اند و اين اتحاديه به بازيگري جهاني مبدل خواهد شد.

اكنون پس از گذشت يك سال از اين تحولات، بررسي كارنامه پيمان ليسبون و سمت‌هاي جديد تعيين شده براي وحدت اتحاديه نكاتي چند را آشكار مي‌كند.

چالش‌هاي اروپا

الف) ادعاي بانيان پيمان ليسبون، تحكيم وحدت ميان اعضاي اتحاديه و جلوگيري از فروپاشي آن بود. اكنون مشاهده مي‌شود كه اين اتحاديه به 3 بخش تقسيم شده است. دسته اول كشورهايي مانند انگليس، فرانسه، آلمان و... هستند كه تلاش دارند با طرح‌هاي مختلف اتحاديه را در مسير انحصاري خود قرار دهند. رايزني‌هاي مكرر مقامات فرانسه و آلمان خود گواهي بر اين ديدگاه است. دسته دوم كشورهايي كه تابع حفظ وضع موجود و عدم دگرگوني در ساختار اتحاديه هستند. اين كشورها هر گونه تغيير را عاملي براي تشديد اختلاف‌ها مي‌دانند. دسته سوم كه اكثر اعضاي اتحاديه را تشكيل مي‌دهند نيز كشورهايي هستند كه اتحاديه را محل استعمار كشورهاي كوچك از سوي كشورهاي بزرگ دانسته، لذا بر فروپاشي اتحاديه تاكيد دارند. بر اين اساس، پيمان ليسبون و پست‌هاي جديد ايجاد شده پس از آن نه تنها تاثيري در اتحاد اروپا نداشته، بلكه بر ميزان شكاف‌ها ميان اعضا افزوده است.

ب) ادعاي ديگر تصويب‌كنندگان، پيمان ليسبون را تلاش براي حل بحران اقتصادي اروپا عنوان مي‌كردند. آنها بر اين ادعا بودند كه مي‌توانند گام‌هاي بيشتري براي پايان دادن به وضعيت شكننده اقتصاد اروپا بردارند. كارنامه يك ساله اروپا نشان مي‌دهد نه‌تنها اين طرح اجرايي نشده، بلكه دامنه بحران اقتصادي سراسر اروپا را فرا گرفته است.

يونان اولين كشوري بود كه دور جديد بحران اقتصادي اروپا را كليد زد و دامنه آن به ايرلند نيز كشيده شد؛ هرچند اتحاديه اروپا با اختصاص كمك‌هاي مالي سعي كرد از رسوايي جديد اقتصادي در اين اتحاديه جلوگيري كند، اما در نهايت در اين مسير نيز ناكام ماند. روند بحران چنان گسترده شده كه اكثر كشورهاي بزرگ اروپايي به اجراي طرح رياضت اقتصادي با محوريت كاهش بودجه‌هاي اجتماعي و رفاهي و حتي آموزشي روي آورده‌اند. اكنون اكثر نقاط قاره اروپا صحنه تقابل ميان مردم معترض و نيروهاي امنيتي است؛ هر چند سران اروپا با بالا بردن فضاي امنيت مصنوعي كشور به بهانه حملات تروريستي و نيز سركوب گسترده مردم به دنبال مقابله با اين روند هستند، اما موج بحران هر روز ابعاد گسترده‌تري به خود مي‌گيرد. اعتصاب‌ها و اعتراض‌هاي گسترده مردمي در كشورهاي فرانسه، ايتاليا، آلمان، انگليس، اسپانيا، يونان، ايرلند و... خود گواهي بر شدت بحران اقتصادي است. سران اروپا در آخرين نشست خود در بروكسل (26 آذر) طرح تشكيل صندوق دائمي نجات اروپا را تصويب كردند تا شايد بتوانند از بحران اقتصادي كنوني بكاهند.

نكته مهم آن كه اروپا در كنار رسوايي بحران اقتصادي به دليل سركوب گسترده خواسته‌هاي مردمي با رسوايي نقض آزادي‌هاي مدني و حقوق شهروندي نيز مواجه شده است كه واهي بودن ادعاهاي غرب در زمينه حمايت از حقوق بشر را آشكار مي‌كند. اكنون اروپا به نمادي از خشونت پليس و حكومت در برابر خواسته‌هاي مشروع مردم مبدل شده است، در حالي كه همين كشورها همواره با ادعاي حمايت از حقوق بشر در امور داخلي ساير كشورها دخالت كرده و شيپور حمايت از بشريت سر مي‌دادند.

البته اين كشورها براي سرپوش نهادن بر اقدامات ضد بشري خود به سانسورهاي خبري و كمرنگ نشان دادن اعتراض‌هاي مردمي روي آورده‌اند كه بصراحت مي‌توان آن را در پوشش خبري سركوب مردم توسط پليس در انگليس، فرانسه، ايتاليا و آلمان مشاهده كرد.

ج) كشورهايي اروپايي بر اين ادعا بودند كه با تصويب پيمان ليسبون و ايجاد مشاغل جديد مي‌توانند به بازيگري بزرگ در معادلات جهاني مدل شوند. اروپا هر چند از نظر اقتصادي و سياسي و در قالب ناتو در عرصه نظامي توانسته جايگاهي جهاني پيدا كند، اما ظهور قدرت‌هاي جديد مانند چين، هند، روسيه، اتحاديه آفريقا، برزيل و... اين روند را با چالش‌هايي مواجه كرده است. به رغم تمام ادعاهاي يك ساله اروپايي‌ها نه تنها اين هدف محقق نشده، بلكه اروپا اكنون به بازيگري حاشيه‌اي مبدل شده است كه به تعامل با ساير قدرت‌هاي جهاني روي مي‌آورد. هر چند اروپا ادامه تعامل با آمريكا، رويكرد به بهبود مناسبات با روسيه، چين و هند و... را نشانه قوت خود مي‌داند اما در اصل اين نشانه ناتواني اين اتحاديه در تحقق اهداف انحصاري خويش در عرصه جهاني و در نهايت وادار شدن آن به پذيرش نقش ساير كشورهاست.

بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند همراهي اروپا با آمريكا در جنگ‌طلبي در افغانستان، همگرايي با رژيم صهيونيستي، مشاركت در اعمال تحريم‌ عليه كشورهاي مستقل و تاثيرگذار در معادلات سياسي و اقتصادي جهان نظير ايران، چين و... از دلايل تزلزل جايگاه اروپا در معادلات جهاني است. اكنون جهانيان به دليل همراهي اروپا با آمريكا در جنايت عليه بشريت، با نگاهي منفي به اروپا مي‌نگرند كه عملا اتحاديه اروپا را در حاشيه تحولات جهاني قرار مي‌دهد. در اين ميان اروپا با برخي تغييرات در سياست‌هاي خويش نظير رويكرد به انتقاد از شهرك‌سازي صهيونيست‌ها، تاكيد بر واگذاري امور افغانستان به افغان‌ها در سال 2014، سوق يافتن به توسعه روابط با روسيه در قالب همكاري‌هاي دوجانبه و نيز در چارچوب ناتو، گرايش به توسعه روابط با هند و چين و اتحاديه آفريقا، اتخاذ برخي مواضع مغاير با خواست آمريكا و... به دنبال احياي جايگاه از دست رفته خود در عرصه جهاني است.

نكته قابل توجه آن كه حتي كشورهاي كوچك جهان نيز ديگر حاضر به همكاري با اروپا و‌‌ آمريكا نيستند، چنان كه اين روند را در راي‌گيري‌ها و تصميمات مجمع عمومي سازمان ملل مي‌توان مشاهده كرد.

نتيجه‌گيري

در جمعبندي كلي از تحولات اتحاديه اروپا در يك سال گذشته مي‌توان گفت اتحاديه نوپاي اروپا پس از تصويب پيمان ليسبون (اواخر 2009) نه تنها نتوانسته چندان موفقيتي در اجراي اهداف ادعايي خود كسب كند، بلكه هر روز در مسير عقب گرد گام برداشته است. روند تحولات نشان مي‌دهد اتحاديه اروپا نه در مسير توسعه و پيشرفت، بلكه در مسير زوال قرار گرفته به‌گونه‌اي كه حتي در حفظ اتحاد دروني خويش نيز ناتوان بوده است.

بر اين اساس مي‌توان گفت اروپا آينده‌اي دشوار را براي رسيدن به اهداف داخلي و جهاني در پيش روي دارد بويژه اين‌كه موج بحران اقتصادي و سياسي اكثر كشورهاي اين قاره را فرا گرفته و دولت‌ها براي حفظ قدرت با چالش‌هاي گسترده‌اي مواجه شده‌اند.

چنان كه بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند اروپا كه پس از تصويب پيمان ليسبون ادعاي جوان شدن را سرمي‌داد بسرعت به روزگار پيري نزديك شده است به‌گونه‌اي كه بسياري از اعضا بر دگرگوني دوباره در ساختار كلي اتحاديه بويژه در قوانين آن تاكيد دارند و خواستار پايان روند كنوني آن هستند.

قاسم غفوري / جام‌جم



www.mahdipc.tk http://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.com
سایت خدماتی تک بیست



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: